محل تبلیغات شما

این روزها که زمزمه ی یار می کنم
خیلی هوای دیدن دلدار می کنم

در ماه مغفرت نشد آقا ببینمت
بر بی لیاقتی خود اقرار می کنم

یک بار هم نشد بنشینم کنار تو
از بس که بر معاصی ام اصرار می کنم

این نفس سر کش از چه رهایم نمی کند؟!
این چه گناهی است که تکرار می کنم؟!

بار خطا کمیت مرا لنگ می کند
طیّ طریق را ز چه دشوار می کنم؟!

این تحبس الدّعا» شدنم بی سبب که نیست
از بس که رو به سفره ی اغیار می کنم

گفتم به خود که حداقل ای کریم شهر
یک شب کنار سفره ات افطار می کنم .

فهمیده ای به درد تو آقا نمی خورم
زیرا خلاف امر تو رفتار می کنم

من نوکر تو هستم و محتاج لطف تو
خود را به تو همیشه بدهکار می کنم

دل را که حجم معصیت آن را گرفته است
با اشک های روضه سبک بار می کنم

خون جگر ز دیده سرازیر می شود
وقتی که یاد کوچه و دیوار می کنم

سیلی ز روی پوشیه دردش چگونه است؟!
این درد را به جان خود اظهار می کنم

محمد فردوسی

خبرت هست که آن طاق معلا افتاد. ولادت پیامبر

بسمِ ربِّ النّور آقا جان بیا. امام زمان

ای بهار وجود اهل وجود. امام زمان

کنم ,تو ,بار ,ز ,بی ,سفره ,می کنم ,را به ,این روزها ,می کنم؟ ,از بس

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تولیدی پالتو زنانه ، مانتو ، مانتو اداری ، مانتو مجلسی مرکز خرید ساعت مچی ارزان یادداشتهای حقوقی پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام موسوی قهار سرزمین خوبی ها proterurir وبلاگ برای تمام گیمر ها leyrapopur togbiggskalfect پرسش مهر رئیس جمهور